سارینا کیان کارگردان نمایش «مهمانسرای دو دنیا» که این شبها در تالار محراب روی صحنه رفته است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این نمایش توضیح داد: به نظرم این نمایشنامه متنی است که توانسته مباحث سخت و فلسفی را به زبانی ساده و شیرین بیان کند. فکر میکنم که نهتنها این فلسفه خستهکننده نیست، بلکه تماشاگر احساس میکند که با نوعی بازی، در حال درک مفاهیم است. به نظر من موضوع اصلی این نمایشنامه «در لحظه زیستن» است.
وی ادامه داد: من از سال ۱۴۰۰ کمکم فعالیتهای هنریام را آغاز کردم. اولین کاری که در تمریناتش حاضر شدم، همین نمایش «مهمانسرای دو دنیا» بود که در آن نقش لُرا را بازی میکردم. از همان زمان این کار در ذهنم ماند، چون در آن پروژه با بچههای دانشجو همکاری داشتیم و من هم هنوز مدرسه میرفتم. یادم است با همتیمیها پول روی هم گذاشتیم و هر کس هرچقدر که میتوانست، کمک کرد تا بتوانیم سالن بگیریم اما فقط پنج شب فرصت اجرا داشتیم. از آن زمان این نمایش در ذهنم ماندگار شد. اجرایی که آن زمان داشتیم با چیزی که در ذهن من بود تفاوت داشت اما چون من بازیگر بودم نمیتوانستم در کارگردانی دخالت کنم. همانجا تصمیم گرفتم که اگر روزی خواستم کاری انجام بدهم، این نمایشنامه را کارگردانی کنم چون این کار برایم اولین و شیرینترین تجربهای بود که کسب کردم و تا امروز هم در ذهنم باقی مانده است.
این کارگردان جوان تئاتر درباره اولین تجربه کارگردانیاش بیان کرد: این اولین تجربه رسمی من در مقام کارگردان است. البته پیش از این یک نمایشنامهخوانی از همین متن داشتیم. قرار بود صرفاً نمایشنامهخوانی باشد اما از آنجا که دیدم بچهها مدت زیادی است با اشتیاق تمرین میکنند و از دل و جان وقت گذاشتهاند، با تشویق خانواده تصمیم گرفتم اجرای رسمیاش را هم پیش ببرم.
کارگردان نمایش «مهمانسرای دو دنیا» درباره چالشهای اجرای نمایش گفت: یکی از بزرگترین چالشها، قیمتهای بسیار بالای سالنهای خصوصی بود. من دانشجوی ترم دوم کارگردانیام و پرداخت هزینه بالای اجاره سالن خصوصی فشار زیادی برایم بود. بعد از آن دیگر بودجهای برای تبلیغات، لباس و دیگر هزینهها باقی نمیماند. خیلی از بچهها مثل من هستند که این مسیر را میروند، ولی در نهایت هیچ پولی هم به آنها برنمیگردد. سالنهای خصوصی حاضر نیستند درصدی کار کنند و به همین دلیل هم من مجبور شدم بهسراغ سالن دولتی بروم که البته از جهاتی بهتر بود.
کیان ادامه داد: گرفتن سالن دولتی هم خودش پروسهای گزینشی دارد. چون اول مبلغی پرداخت نمیکنید و هزینه از درصد فروش کسر میشود، روند بررسیها سختگیرانهتر است. ما تقریباً یک سال کامل درگیر همین موضوع بودیم. بازیگران تغییر کردند. ما نزدیک به یک سال با یکی از بازیگران تمرین کردیم ولی بعد فهمیدیم که نمیتواند کنار ما باشد. قابل درک بود اما خب سختی خودش را داشت. حتی یک گروه موسیقی هم داشتیم که متأسفانه ما را تنها گذاشتند. این پروژه فرسایشی شد و بخشی از دلیل آن این بود که متأسفانه کسی حواسش به شرایط مالی بچههای تئاتر نیست. توقعهای بیجا و خواستههای مالی غیرمنطقی زیاد است. من خیلی چیزها را از دست دادم، اما در نهایت با لطف برخی همراهان، جلو رفتیم. برای همین کار مجبور شدیم چندین نوبت بازبینی بدهیم هم از طرف سالن دولتی و هم از سوی وزارت ارشاد. یادم است اولین باری که برای بازبینی رفتیم، با کمال ناباوری برگشت خوردیم. این هم یکی دیگر از سختیهای مسیر ما بود.
کیان درباره پایبندی به نمایشنامه اصلی بیان کرد: متن نمایشنامه شناختهشده است، ولی بسیار طولانی است و به نظرم مخاطب تحمل این حجم طولانی از اجرا را ندارد. برای همین ابتدا تلاش کردم متن را خلاصه کنم. اما هرچقدر از آن کم میکردم، میدیدم هنوز طولانی است و کارایی لازم را ندارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم یک شخصیت را حذف و دیالوگهای آن شخصیت را بین سایر شخصیتها تقسیم کنم. این کار بسیار دشوار بود ولی با صرف ساعتها وقت و مشورت با اساتید دانشگاهمان و همچنین خانم آشا محرابی که مشاور کار من هستند، به این نتیجه رسیدم که این تغییرات درست و جا بودهاند.
وی درباره شیوه اجرایی نمایش توضیح داد: نمایش دارای فضاهای فانتزی و بخشهایی از رئالیسم جادویی است. ما با تغییر نور و استفاده از افکتهای صوتی که خود بچهها زحمت ساختش را کشیدهاند به تغییر فضاها کمک کردیم. در برخی بخشها، موسیقی و افکت صوتی ما را به فضای ذهنی کاراکتر اصلی نزدیک میکند و مخاطب بهنوعی همراه ضربان قلب و درونیات او میشود. تماشاگر در این نمایش نسبت به برخی شخصیتها آگاهتر است یعنی بعضی شخصیتها متوجه اتفاقاتی نمیشوند که مخاطب و کاراکتر اصلی درک میکنند.
کیان درباره فرایند تولید نمایش توضیح داد: فکر میکنم نزدیک به یک سال و چند ماه است که تمرین داشتیم. اوایل تمرینها کمتعداد و با هدف نمایشنامهخوانی بود. اما بعد از یک سال، تصمیم گرفتیم آن را به یک اجرای رسمی تبدیل کنیم. از آن زمان چند ماه دیگر هم تمرین کردیم تا به اجرا رسیدیم. در این مدت تمرینها فرسایشی شد. یکی از بازیگران به همین دلیل نتوانست همراه ما بماند و مجبور شدیم بازیگر را تغییر دهیم. در مورد نحوه آشنایی با گروه هم باید بگویم ۲ نفر از بازیگران همان بچههایی هستند که در اجرای سال ۱۴۰۰ «مهمانسرا» با آنها همبازی بودم. من دورههایی را هم در کنار خانم ندا شاهرخی و نسیم ادبی گذراندهام و یکی از بچهها از همانجا با ما همراه شده است. گروه پشت صحنه هم کاملا داوطلبانه کمک کردهاند. یکی از بازیگران هم اولین تجربه همکاریاش با من است.
وی در پایان با اشاره به تأثیر جنگ دوازده روزه بر فروش نمایش گفت: الان تمرکز مخاطبان بیشتر روی منطقه خاص تئاترشهر است. یکی از مشکلات ما این بود که با وجود پتانسیل بالای سالن محراب، خیلیها این سالن را نمیشناختند و ما زمان زیادی برای تبلیغات صرف کردیم اما از آن جایی که دانشجوییم، نمیتوانستیم با افراد حرفهای برای تبلیغ کار کنیم. خطر سواستفاده هم وجود داشت. یادم است در شب پنجم اجرا، اتاق فرمان خیلی ذوق کرده بود چون اجرا بهتر از همیشه بود و سالن پر شده بود اما متأسفانه نمیدانستیم که آن اتفاقات بیرونی رخ میدهند و تأثیرش را روی ما خواهند گذاشت. بعضی وقتها باید آدمها بگردند و فقط دنبال کارهای مطرح نباشند. بهتر است با نظرهای مختلف نسبت به یک اثر آشنا شوند. من خودم گاهی یک کار را سه بار میبینم تا سه دیدگاه متفاوت دربارهاش را درک کنم. شاید گروه ما کمتجربهتر باشد، چون در ابتدای مسیر هستیم، ولی واقعاً تئاتر یعنی همین. تئاتر یعنی حمایت مردم.
نمایش «مهمانسرای دو دنیا» از ۱۸ خرداد تا ۳۰ تیر هر شب ساعت ۲۰ در سالن هادی اسلامی تالار محراب روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده: اریک امانوئل اشمیت، مترجم: شهلا حائری، کارگردان: سارینا کیان، بازیگران: عرفان کرمی، سجاد طاهری، محمدجواد محمدی، پرهام پورخمسه، نازنین محمدی و مهرگان طهرانی مشاور کارگردان: آشا محرابی.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: شخصیتها در جایی میان آسمان و زندگی، معلق و منتظر روشن شدن تکلیف سرنوشتشان هستند. در این برزخِ ناپیدا، ارتباط شکل میگیرد، سکوتها شکسته میشود … و هیچکس از این انتظار، بیتغییر عبور نمیکند.
عکسها از حسین گلستان است.