آیا جنسیت یوزهای شناسایی شده در توران مشخص شده است؟ شناسایی این یوزهای جدید در منطقه یوز کنام سمنان چه پیام‌ها و پیامدهایی دارد؟

جنسیت دو یوزی که در 20 تیر ماه شناسایی شدند تعیین نشده است، ‌اما فردی که حدود یک ماه پیش شناسایی شد، با احتمال زیاد نر است. این شناسایی چند پیامد و یک نکته مثبت دارد. یکی از بحران‌های چند سال  اخیر جمعیت یوزها، بحران تعداد افراد کم نرها بوده است. خوشبختانه در جمعیت مادرها و توله‌هایی که در سال 1402 و 1403 رصد شدند، نسبت نرها در توله‌ها رو به رشد است و این نشان می‌دهد که گونه در تلاش است تا بقای خود را تضمین کند.

در مورد پیام‌های این اتفاق، مهمترین موضوع وضعیت بانک‌ ژن است،  وقتی جمعیت یک گونه کمتر از 30 فرد باشد، هر فرد جدید یک بانک ژن است که امید به بهبود وضعیت وخیم درون‌آمیزی جمعیت را بیشتر می‌کند. موضوع دوم احتمال زنده بودن تعداد دیگری یوز است؛ در طول پنج سال گذشته 34 توله در توران به دنیا آمدند که می‌دانستیم حدود 20 درصد آنها قطعا زنده هستند. این شناسایی نشان می‌دهد هنوز توله‌هایی هستند که به بلوغ رسیده‌اند و احتمالا همان‌هایی هستند که از مادرها جدا شدند ولی آماری از آنها نداشتیم و  امید به زنده بودن تعدادی دیگر از یوزها که در زیستگاه‌ها پراکنده شدند و شاید در آینده رصد شوند را تقویت کرد و این ضرورت یک پایش سیستماتیک در توران و زیستگاه‎های اقماری اطراف را به ما نشان می‌دهد.

آیا افزایش جمعیت یوزها برای شما قابل پیش بینی بود، یا اینکه این مشاهدات دور از تصور بود؟ با این افزایش رویکردهای حفاظتی در ادامه چطور تدوین خواهد شد؟

این سوال بسیار سختی است چرا که مهمترین تهدید برای یوز جمعیت بالفطره پایین آنها است و در نتیجه جمعیت آنها می‌تواند با یک اتفاق تصادفی مانند تصادفات جاده‌ای، سگ گله  یا شکارچیان متخلف یکباره دچار فروپاشی شود. متاسفانه خیلی امیدی نداریم که جمعیت یوزها بیش از 30 فرد باشد چرا که افرادی که مشاهده می‌شوند، آشنا هستند و افراد کمی به صورت اتفاقی رصد می‌شوند که در گذشته ثبت نشده بودند. در نتیجه احتمال نمی‌دهیم چندان افراد جدیدی در جمیعت یوزها باشند. اما نکته مهم این است که جدیدا اغلب افرادی که رصد می شوند خارج از مرزهای مناطق تحت مدیریت ما، و به صورت مشخص خارج از توران هستند و بیشتر در زیستگاه‌های اقماری که سینک‌های جمعیتی محسوب می‌شوند مشاهده می‌شوند. این پیامی است که زیستگاه‌های اقماری اطراف توران باید بیشتر پایش شوند و به همین دلیل جست و جوی بیشتر زیستگاه‌های حاشیه‌ای توران را آغاز کردیم، چرا که شاید افراد دیگری باشند که در گذشته شناسایی نشده‌اند و در نتیجه آن زیستگاه‌ها نیز باید در اولویت حفاظتی قرار گیرند.

با این شناسایی، موضوع خشکسالی و کمبود طعمه‌ها در زیستگاه‌ها خیلی مهم است. رویکرد آینده این است که زیستگاه‌هایی که در اطراف توران، به ویژه شمال توران، شرق و جنوب شرق در خراسان رضوی و شمالی، را از نظر پایش و حفاظت تقویت کنیم چرا که مستندات جدید نشان می‌دهد احتمالا این دو استان پذیرنده افراد جدید هستند.

مهمترین چالشی که در توران با آن مواجه هستید تعارض حضور دام و شتر هست، آیا برای این مساله راهکاری در نظر گرفته شده یا در آینده تدبیر خواهد شد؟

مشخصا شتر در توران یک تهدید بسیار جدی است، از سال 1403 بودجه‌ای را اختصاص دادیم و با حضور تعدادی همیار مدیریت شتر در زیستگاه توران در حال انجام است. همچنین مدیریت منابع آبی برای محدود کردن دسترسی شترها انجام شده است  و اقداماتی را با تشکل‌ها تعریف کردیم و آموزش روستاهای اطراف توران را در دستور قرار دادیم که فاز نخست این آموزش انجام شده است و فاز دوم در مرحله آغاز قرارداد است تا دام و شتر در توران به درستی مدیریت شوند. در حال حاضر بیش از 100 برابر ظرفیت مراتع توران، شتر در آن حضور دارد.

به عنوان سوال آخر؛ چرا حفظ یوزپلنگ در زیستگاه‌های ایران مهم است؟

به این سوال از چند بعد باید پاسخ داد، اولا زیرگونه یوز ایران، هم از نظر ژنتیکی و هم از نظر مورفولوژی با زیرگونه‌های موجود در آفریقا بسیار تفاوت دارد. علاوه بر تفاوت های ژنتیکی، تفاوت قابل ملموس در ظاهر آنها است، زیرگونه ایرانی از نظر جثه و وزن، کوچکتر از زیرگونه‌های آفریقا است. از سویی زمانی در گستره بزرگی از آسیا زیست داشته و امروز منحصرا در ایران است و حفاظت از آن به نوعی نماد حفاظت از حیات وحش در کشور شده است. مردم هم امروز در مورد یوز مطالبه گر هستند. از نظر من مهمترین موضوع این است که یوز نماد مناطق بیابانی در کشور است، زیستگاه‌‎هایی که یوز در آنها زندگی می‌کند در واقع بهانه‌ای برای حفاظت از حیات وحش، خاک، مدیریت بیابان و مدیریتی تنوع زیستی در این مناطق است. حفاظت از یوز می‌تواند موضوع اکوتوریسم را مطرح کند و حتی مدیریت مهاجرت مردم به استان‌های دیگر نیز به واسطه آن قابل مدیریت است. مشخصا حفاظت از یوز یعنی حفاظت از فلات مرکزی ایران. اگر یوز نباشد، شاهد هجوم معادن و نابودی طبیعت خواهیم بود، پدیده ریزگردها نیز تشدید خواهند شد و  مدیریت منابع آبی نیز سخت خواهد بود. در نتیجه حفاظت از یوز بهانه‌ای است تا بتوانیم از این مناطق حفاظت کنیم.

 

مربوطهپست ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 2 =