به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری والدین در خط مقدم جنگ رسانهای با هدف بررسی راهبردهای پدافند روانی و رسانهای برای والدین و مربیان عصر امروز در مؤسسه تبیان برگزار شد.
تبیان پیشگام در پژوهشهای حوزه نوجوان است
محسنیفرد، مدیر میز نوجوان در مؤسسه تبیان، در سخنانی با اشاره به رویکرد پیشنگر این مؤسسه در حوزه نوجوان گفت: تبیان مؤسسهای است که پیش از آنکه فضای کشور به سمت ترند شدن موضوع نوجوان برود، به این موضوع پرداخته است. بخش پژوهشی تبیان در پرداختن به موضوع نوجوان، به یک سوژه ملی ورود کرده است.
وی با اشاره به ابعاد پژوهشی فعالیتهای تبیان در این زمینه افزود: ما در بازه زمانی فعلی، کاملاً در مرحله توصیف گام برداشتیم و پروژه نوجوان، در واقع به یک سوال توصیفی پاسخ میدهد.
محسنیفرد همچنین با تأکید بر رویکرد علمی و دقیق مؤسسه در این مسیر اظهار کرد: امروز میتوانیم با شجاعت از رویکردهایمان در حوزه نوجوان سخن بگوییم و این نقطه قوت بزرگی برای ماست.
پس از بحران اخیر، انسجام رسانهای و روایتسازی صحیح حیاتی است
محمد احسان خرامید، فعال رسانهای و فضای مجازی، با اشاره به شرایط بحرانی اخیر کشور اظهار کرد: ریشه برگزاری جلسات اخیر، عبور از بحرانی است که پشت سر گذاشتهایم. این بحران، چه جنگ سخت باشد و چه جنگ رسانهای، نیازمند مدیریت رسانهای دقیق است و پیش از هر اقدامی باید بدانیم چه اتفاقی برای ما رخ داده است.
وی افزود: در شرایط پساجنگ، اگرچه ممکن است آتشبسی برقرار شده باشد، اما آمادگی ما باید همچنان حفظ شود. اکنون موج اخبار به گونهای جامعه را دربر گرفته که تمام اقشار و سلیقهها را درگیر کرده و انسجام ملی خاصی به وجود آمده است. جامعه ناخواسته در معرض جنگی قرار گرفته که هم در عرصه سخت و هم در عرصه روانی نمود دارد؛ از حملات پهپادی گرفته تا روایتهایی که در اخبار، تصاویر و گزارشها منتقل میشوند.
خرامید تأکید کرد: در این شرایط، مردم در حالی روزمرگی خود را طی میکنند و به محل کار یا منزل خود میروند که در برخی موارد هیچ وسیله دفاعی یا نظامی در محل حادثه وجود نداشته و با اتفاقاتی روبهرو شدهاند که باید بهخوبی روایت میشد. در ساعات اولیه بحران، اگر مدیریت رسانهای دقیق انجام نمیگرفت، روایتها ممکن بود به سمتی هدایت شوند که دیگر قابل اصلاح نباشند. وی افزود: دشمن زمانی موفق است که انسجام خانوادگی از بین برود و فردی که برای انجام وظایفش از منزل خارج میشود، تمرکز کافی نداشته باشد چه آن فرد در پدافند هوایی فعال باشد، چه در رسانه ملی و چه در مشاغل خدماتی که آن روزها حیاتی بودند.
وی نقش والدین را در این میان بسیار مهم دانست و گفت: والدین باید در زمینه کنترل اخبار و نحوه مصرف آن، مسئولانه عمل کنند و اطلاعات را به شکلی صحیح به فرزندان خود منتقل کنند. ما با کودکان در سنین مختلف مواجهیم و باید روایتهایی به آنها ارائه دهیم که هویتساز و آرامشبخش باشد.
این فعال رسانهای ادامه داد: ما اکنون بیشتر با جنگ رسانهای روبهرو هستیم؛ جنگی که در آن روایتهای تحریفشده، قهرمانسازیهای اغراقآمیز یا برعکس، تخریب قهرمانان را شاهدیم. بسیاری از قهرمانها زیر دستوپای این روایتهای نادرست در حال تلف شدن هستند و این وضعیت به باور و امید مردم آسیب میزند.
از نگاه وی، این بخش از جنگ بسیار خطرناکتر از جنگ سخت است، چراکه معنویات خانواده را هدف گرفته و به آن لطمه میزند.
خرامید تأکید کرد: در این روزها، بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش معنوی احساس میشود. شاید در روزهای عادی، معنویت به خاطر حجم زیاد اطلاعات کمرنگ شود، اما در این شرایط بحرانی، معنویت باید به شکل برجستهتری در رسانه و زندگی روزمره حضور داشته باشد.
وی به مقوله الگوسازی و روایتپردازی درباره قهرمانان اشاره کرد و گفت: ما باید بتوانیم قهرمانان واقعی را به فرزندان خود معرفی کنیم. برخی چهرههای ورزشی که تا دیروز با موفقیتشان مردم را خوشحال میکردند، ممکن است امروز حرکاتی انجام دهند که نیازمند تفسیر درست برای نوجوانان است. والدین باید ابتدا خودشان به درک صحیحی از مسائل برسند و سپس روایتهای سازنده و امیدآفرین را به فرزندان منتقل کنند.
خرامید در اظهار داشت: ما در حال حاضر با سه تا چهار مقوله اصلی مواجهیم مدیریت رسانهای، روایتسازی، تقویت معنویت، و الگوسازی صحیح برای کودکان و نوجوانان که در کنار هم میتوانند نقش مهمی در عبور از شرایط بحرانی ایفا کنند.
در بحرانها مفاهیم خالی میشوند
حسین حقپناه، مدرس سواد رسانهای، با اشاره به تجربیات رسانهای خود در ایام جنگ اخیر، از لحظاتی سخن گفت که در آن، مرزهای مفاهیم، رابطهها و واژهها در شرایط بحرانی از میان میروند و همهچیز رنگ دیگری به خود میگیرد.
وی با یادآوری مقدمه کتاب «رشد» از آیتالله حائری، که با دوستی متین حیدری در نشستی بررسی شده بود، گفت: در لحظههای بحرانی تاریخ، واژهها، افکار و رابطهها حدود خود را از دست میدهند و از مفهوم تهی میشوند. در چنین وضعیتی، همهچیز جایش را با دیگری عوض میکند، چون مرزها شکستهاند.
حقپناه با اشاره به ایام جنگ ۱۲ روزه اخیر و نقش رسانهها، بهویژه شبکه امید، افزود: در بحران، ما وارد اکنون میشویم؛ دیگر زمان تحلیل، توصیف، مباحثه یا تکثر آرا نیست. آنچه در آن لحظه کارگر است، اقدام و عمل است.
وی با توصیف صحنهای از ظهر روز اول جنگ، تصویری از تلاش دستهجمعی فعالان حوزه نوجوان و رسانه را ارائه داد: در یک سالن غذاخوری نزدیک استودیو، چیزی حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر از استاد دانشگاه، معلم، نویسنده، فعال رسانهای، مجری، خالهها و عموهای برنامه کودک، همه در تکاپو بودند. یکی جدول میکشید، دیگری قرآن باز میکرد و تمثیل درمیآورد، فردی دیگر به سراغ کتابهای حاج آقا قرائتی میرفت و هرکس به فراخور خبرهایی که میرسید، سعی میکرد پاسخی برای لحظه بحران پیدا کند.
حقپناه ادامه داد: هر خبری که میرسیدحمله شد یا نشد؟، پدافند فعال شد یا نه؟، خبر شهادت کی رسید؟ باعث میشد افراد تلاش کنند از هرآنچه در گذشته داشتند، استفاده کنند و در همان لحظه به مجریای که در آستانه رفتن روی آنتن بود، برسانند. کار به جایی رسیده بود که برخی خودشان تبدیل به کنشگران صحنه شده بودند.
وی در بخش دیگری از سخنانش، با تأکید بر لزوم تعیین تکلیف پیشینی با مفاهیم و جایگاهها، گفت: در شرایط بحران، روراستی با خودمان آغاز میشود. اینکه ما باید از قبل مشخص کرده باشیم که نسبتمان با مفاهیمی چون نوجوان، خانواده، و کنشگری چیست.
حقپناه همچنین بر اهمیت تصویر ذهنی ما از نوجوان تأکید کرد و پرسید: نوجوان برای ما چیست؟ گودزیلا؟ شترمرغ؟ کرم ابریشمی در پیله؟ این تصور ما از نوجوان، در بحران خودش را نشان میدهد. اینکه آیا در گفتگو با نوجوان میگوئیم نترس، چیزی نشده، آرامش را حفظ کن یا او را کنشگر، عامل، و تولیدگر میبینیم؟ اینها همه به ادبیات و گفتوگوی پیشین ما برمیگردد.
باید با نسل چهارم انقلاب وارد دیالوگ واقعی شویم
مدرس سواد رسانهای، با اشاره به وضعیت کنونی جامعه در مواجهه با بحرانها، گفت: ما با توهم انسجام ملی روبرو هستیم. توهمی که خود را در قالب شناختهشدگی و جمعگرایی نشان میدهد، اما در واقعیت کارکرد موقتی و سطحی دارد.
وی در ادامه افزود: در شرایط بحران، عدهای حاضرند فقط به طور موقت اختلافات را کنار بگذارند و درباره آنها حرف نزنند، اما پس از بحران، این توهم انسجام از بین میرود و شکافها دوباره خود را نشان میدهند. فرصت پساجنگ، فرصتی واقعی برای بازسازی اجتماعی است. جایی که میتوان با هم نشست و پرسید: آیا واقعاً گسلها قابل ترمیم هستند؟ آیا من واقعاً از سوی دیگران پذیرفته شدهام؟
حقپناه تاکید کرد: نشانههایی که در این مدت مشاهده کردیم، حاکی از نوعی عدم پذیرش متقابل در همه طرفهاست. پیامهایی از جناح چپ و راست، از رسانهها و فضای مجازی میآید که میخواهد وحدت و انسجام را به نمایش بگذارد، اما واقعیت این است که بسیاری از ما هنوز نتوانستهایم به پذیرش واقعی برسیم. ما حاضریم رشیدپور را بیاوریم شبکه سه، یا نیمرخ با حضور امیرحسین مدرس و حسین حقپناه ساخته شود، اما اینها بیشتر نشانه پذیرش موقتیاند.
وی افزود: مسئله این است که آیا ما فقط برای بحران بعدی آماده میشویم یا واقعاً در حال ساخت جامعهای منسجمتر هستیم؟ آیا واقعاً قرار است با ایران خدایی و امام حسینی، صفوف درهم فشردهتر ایجاد کنیم یا همان واژگان و روابط پیشابحران دوباره بازتولید میشوند؟
حقپناه در بخش دیگری از سخنانش، خطاب به مسئولان فرهنگی و فعالان اجتماعی گفت: وقتی از نوجوان ایرانی حرف میزنیم، نباید فقط به نوجوان بسیجی یا نویسنده یا عضو انجمن اسلامی یا نوجوانی که پای شبکه امید مینشیند فکر کنیم. ما باید از خود بپرسیم کدام تیپ از نوجوانان را اصلاً به حساب نیاوردیم؟ با کدام گروه از نوجوانان تا امروز هیچ دیالوگ مشترکی نداشتیم؟ مثلاً در این دوازده روز، نوجوان گیمر ما کجا بود؟
وی در پایان تاکید کرد: حالا فرصت و دعوتی پیش روی ماست برای شناخت این نوجوانان، برقراری دیالوگ با آنها و پذیرش واقعیشان. اگر باور داریم آنها میتوانند عامل نسل چهارم انقلاب اسلامی باشند، باید متناسب با ظرفیتشان به آنها نقش بدهیم. زیرا این جهانِ انسانهاست که تعیین میکند ما از چه ساعتی در تاریخ صحبت میکنیم. و این نکتهای بسیار مهم است.
نقد به فضای گفتمانی کشور
محمدامین سلیمی، مجری و سردبیر سابق خبرگزاری دانشجو، در ادامه به نقد فضای گفتمانی کشور پرداخت و از تجربههای شخصی خود در رسانه و ارتباط با نوجوانان گفت.
سلیمی با اشاره به برخوردی که با مخاطبی عجیب و غریب داشته است، گفت: من حقیقتش سابقه زیادی در مواجهه با چنین مخاطبی نداشتم. جالب هم هست که آقای حقپناه هم از همین دریچه ورود کرد و ناخودآگاه پاسخ سوال شما را داد.
وی با تأکید بر ضعف گفتمان و ادبیات رایج در کشور گفت: هفته گذشته داشتم فکر میکردم که ما به لحاظ ادبیات، به لحاظ کلمه، به لحاظ گفتمان بسیار لاغریم. مثلاً ادبیاتمان خارج از دوگانه اصلاحطلب اصولگرا تعریف شده بود، آن هم ماها که فکر میکردیم در حوزه انسجام اجتماعی کار کردهایم.
سلیمی با اشاره به اولین تجربه حضور زندهاش در آنتن رادیو در ساعت ۶ صبح یک روز جمعه، بیان کرد: من با ترس از خواب بیدار شدم تا آرامش خودم را حفظ کنم. سه چهار هفته اینطور بود. بزن و بکش. این کلمه ادبیات به همین معناست. شما به من میگوئید توهم فاشیست دارم، اما من میگویم نه؛ ادبیات خودم را دارم. ما این را با بچهها حرف میزنیم.
وی با اشاره به فعالیتهای اخیرش در زمان جنگ و گفتگو با نوجوانان افزود: من در همین ایام جنگ با نوجوانها بیرون رفتم. مخاطب من نوجوانها بودند. برای خودم این را خروجی کردم که اصالت با دعواست. یک دعوایی هست؛ کسی را از این دعوا نباید دور کرد. دور از دعواها، بزرگ نمیشوید. اما نباید وارد نزاعات بیهدف شد. نباید دنیای نوجوانها را آلوده کرد. سری ماجرا این است: اصالت با دعواست، اصالت با انسجام فعال است، دعوا شکل میگیرد، اما موضوع دعوای اصیل کجاست؟