خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: در گذر ایام، رسوم و آیینهایی شکل میگیرند که نه تنها بخشی از هویت فرهنگی و مذهبی ما را تشکیل میدهند، بلکه به مثابه پلی، نسلها را به یکدیگر پیوند میدهند. یکی از این آئینهای گرانسنگ، مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در ماه محرم است. این مراسم، که در هر گوشه از این سرزمین پهناور با رنگ و بویی خاص برگزار میشود، فرصتی است برای تجدید بیعت با ارزشهای والای انسانی و یادآوری حماسه جاویدان کربلا.
در این میان، تکایا و حسینیهها نقشی بیبدیل در حفظ و انتقال این میراث معنوی ایفا میکنند. این مکانها، نه تنها محل برگزاری مراسم عزاداری، بلکه بستری برای همدلی، همبستگی و تعمیق باورهای دینی هستند. به همین منظور برای اینکه تصویری روشن از مراسم محرم، به ویژه در یکی از این مراکز مهم، یعنی تکیه نفرآباد شهر ری، ارائه شود به این تکیه رفتیم که در ادامه مشاهدات آن تقدیم مخاطبان میشود:
با گذر از ورودی شهر ری، بوی غریبی در فضا میپیچد؛ بویی که نه از خاک و نه از گل، که از غم و اندوهی کهن میآید. بوی محرم. هوا سنگین است، نه از گرما، بلکه از انتظاری مقدس که در دلها خانه کرده. کوچهها رنگ دیگر گرفتهاند؛ پرچمهای سیاه عزاداری بر فراز خانهها به اهتزاز درآمدهاند و سیاهپوشان، چون ابری غمزده، در خیابانها دیده میشوند.
در محله نفرآباد، خانهها خود را برای میزبانی از مهمانان غریب فاطمه (س) آماده میکنند. پنجرهها با پارچههای سیاهی پوشانده شدهاند، و حیاطها با گلدانهای شمعدانی که شاید شاهد روضههای سالهای دور بودهاند، حال و هوایی دیگر دارند. صدای گرم روضهخوانان از دور به گوش میرسد، آمیخته با صدای لطیف کودکی که در دل مادر، لالایی غم میشنود.
تکیه نفرآباد، قلب تپنده این محله در ایام محرم است. دروازهاش که باز میشود، گویی وارد فضایی فراتر از زمان میشوی. نور کمسوی لامپها، هالهای از تقدس به فضا میبخشد و عطر اسپند و گلاب در هم آمیخته، مشام را پر میکند. جمعیت در سکوتی پر از ابراز ناگفته، منتظر آغاز مراسم است. صورتها، نقشی از اندوه و ارادت را بر خود دارند؛ گاه چشمانی اشکبار، گاه سری به زیر انداخته از شرم گناه.
وقتی مداح بر جایگاه میرود، سکوت عمیقتر میشود. او با صدایی که گویی از چاه زمزم جوشیده و در گلوی حنجرهای سوخته پیچیده، شروع به خواندن میکند. واژهها، نه فقط کلماتی بر زبان، که تیرهایی بر دلها و شمشیرهایی بر جان تاریکیها هستند. از کربلا میگوید، از عطش، از لبهای خشکیده، از خیمههای نیمسوخته. هر کلمه، تصویری زنده از آن صحرای خونین را در ذهنها میسازد. نوای “یا حسین” که با تمام وجود از سینهها برمیآید، گویی زمین و زمان را به لرزه درمیآورد.
سپس، صدای طبلها آغاز میشود. ضربههای منظم و کوبنده طبل، نبض عزاداری است؛ نبضی که با هر ضربه تندتر میشود و با هر ضربه دیگر، اندوهی عمیقتر را فریاد میزند. سینهزنان، با گامهایی هماهنگ و حرکاتی موزون، بر سینههای خود میکوبند. گویی هر ضربه، زخمی است که بر دل داغدارشان مینشیند و یادآور شمشیرهایی است که بر پیکر پاک امامشان فرود آمد. عرق از پیشانیها سرازیر است، اما هیچکس از حرکت باز نمیایستد؛ ارادت، بر خستگی غلبه کرده است.
با نزدیک شدن به روضه ظهر عاشورا، اضطراب و اندوه به اوج خود میرسد. آخرین روضهها، آخرین نوحهها. گاه صدای کودکی که از مادرش میپرسد: “چرا همه گریه میکنند؟ ”، در میان هیاهوی غم، بغضی را در گلوی هر شنونده مینشاند.
در پایان مراسم عزاداری در گوشهای از تکیه که نذری آماده میشود باعث شده بوی خوش غذا در فضای بسته تکیه بپیچد. مردان و جوانان هیئتی غذاها را می کشند. هر لقمه، طعم عشق و ارادت دارد. کودکی با چشمانی درشت، نگاهی مشتاقانه به ظرف غذا دارد، و دستهای کوچک چادر مادر را میکشد وقتی به او ظرف غذا داده میشود دعای خیر مادر بدرقه خادمان حسینی میشود.
مراسم با توزیع نذری به پایان میرسد، اما غم در دلها باقی میماند. مردم با کولهباری از اشک و اندوه، اما با روحی تازه شده از ارادت به خاندان پیامبر (ص)، از تکیه خارج میشوند. صدای زمزمه “یا حسین” هنوز در هوا موج میزند. این فقط یک مراسم نیست، بلکه پیوندی است ناگسستنی با تاریخی که هر سال زنده میشود و درسهایش، چون چراغی راهنما، در تاریکی زندگی میدرخشند.
وقتی مراسم تمام و تکیه خالی میشود گویی پردهای از زمان کنار میرود و در برابر چشمانتان، تابلویی زنده از تاریخ و هنر نمایان میشود. این بنا، نه فقط یک مکان مذهبی، بلکه شاهکاری معماری است که با ظرافت و دقتی بینظیر، ساخته شده است. هر گوشه و کنار این تکیه، داستانی برای گفتن دارد و هر نقش و نگاری، حسی از تقدس و زیبایی را به بیننده القا میکند. تکیه نفرآباد، یکی از این گنجینههای ارزشمند است که در محلهی باصفای نفرآباد شهر ری، آغوش خود را به روی رهگذران تاریخ گشوده است. این تکیه، نه فقط مکانی برای برگزاری آئینهای مذهبی، بلکه تجلیگاه فرهنگ و هویت این سرزمین است.
گفتنی است در گذشتههای دور، تکیهها مأمنی بودند برای دلهای بیقرار و محفلی برای عاشقان اهل بیت (ع). تکیه نفرآباد نیز، با نوای روضههای جانسوز و عطر دلانگیز چای روضه، همواره پذیرای ارادتمندان بوده و در حفظ و انتقال سنتهای مذهبی، نقشی بیبدیل ایفا کرده است.
معماری تکیهها، همچون شعری نانوشته، داستانی از هنر و ایمان را روایت میکند. فضای بزرگ و سرپوشیده، یادآور خیمههای برافراشته در کربلاست و حجرههای جانبی، گویی مأوای فرشتگانی است که به خدمت عزاداران کمر بستهاند. بیشک، جزئیات معماری تکیه نفرآباد، با گذشت سالیان دراز و دگرگونیهای زمانه، همچنان شکوه و عظمت خود را حفظ کرده و نیازمند کاوشی دقیقتر است.
اگرچه نمیتوان به طور قطع، سال بنای تکیه نفرآباد را مشخص کرد، اما نشانههایی از دوران قاجار و پهلوی در آن به چشم میخورد. این دوران، عصری بود که عشق به خاندان عصمت و طهارت (ع)، در جان مردم ریشه دوانده بود و تکایا، به عنوان نمادی از این عشق و ارادت، در هر کوی و برزن سر بر میآوردند.
تکیه نفرآباد، فراتر از یک مکان مذهبی، قلب تپندهی محله نفرآباد است. این مکان، نه تنها در ایام سوگواری، بلکه در طول سال، محل تجمع مردم، برگزاری جشنها و آئینهای سنتی، و تبادل افکار و اندیشهها بوده است. به همین دلیل، تکیه نفرآباد، نه فقط یک بنا، بلکه بخشی جداییناپذیر از هویت و فرهنگ مردم این دیار است.
یادآور میشود در طول دهه اول محرم، هر روزه مراسم با اقامه نماز جماعت آغاز شده و سپس با سخنرانی مذهبی توسط روحانیون و مداحان اهل بیت (ع) ادامه مییابد. موضوع سخنرانیها معمولاً تبیین اهداف قیام امام حسین (ع)، وقایع عاشورا و درسهای اخلاقی و اجتماعی این نهضت است. بخش اصلی این مراسمها، مرثیهسرایی و روضهخوانی در وصف مصائب حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اهل بیت (ع) است. مداحان با نوحهخوانی و سینهزنی، شور و حال معنوی خاصی به مجلس میبخشند.
همچنین هیئتهای عزاداری محله نفرآباد و دیگر محلات اطراف، معمولاً از این تکیه به عنوان مبدأ یا مقصدی برای حرکت دستههای عزاداری خود استفاده میکنند. این دستهها با نظم و نوای خاص خود، ارادت خود را به امام حسین (ع) ابراز میدارند. این مراسم با ایام پایانی ماه صفر که با رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) همراه است،